شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

رودی زخمی که در نمک غوطه ور است - جلیل صفربیگی


رودی زخمی که در نمک غوطه ور است

خاک تلخی که حاصلش نی شکر است


نخلی بی سر که ریشه در خون دارد

چاه نفتی که در خودش شعله ور است



رباعی از جلیل صفر بیگی - با عشق طلسم گرگ را میشکنیم


با عشق طلسم گرگ را میشکنیم
شب-این قفس سترگ-را میشکنیم


هرچند تبر به دوشمان نیست ولی
یک روز بت بزرگ را می شکنیم 





رباعی جلیل صفربیگی


مادر که کسی به فکر فردایش نیست

یک ذره امید توی رویایش نیست


هر روز نگاه می کنم جز زیلو

یک تکه بهشت زیر پاهایش نیست