شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی


روزه آن نیست که همسایه ی ما می گیرد
یا که ارباب هوس ران شما می گیرد


روزه آن است که مسکین سحری ناخورده
با همان معده ی خالی ز غذا می گیرد


روزه آن نیست که این ماه به عنوان رژیم
مالک چاق شکم گنده ی ما می گیرد


روزه آن است که با پیکر بی بنیه ی خود
مفلسی از سر ایمان و صفا می گیرد


روزه آن نیست که چون مرد ریاکار گرفت
می کند اخم و چنان سگ پر و پا می گیرد


روزه آن است که هر باربر گرسنه ای
زیر بار غم و اندوه و بلا می گیرد


روزه آن نیست که آقای خبیث الوکلا
یا که سرکار خسیس الوزرا می گیرد


روزه آن است که بی رنگ و ریا در همه حال
مرد زحمت کش بی برگ و نوا می گیرد


روزه آن است که گیرد و سر صدق فقیر
وز بسی خرجی افطار عزا می گیرد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد