شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

ایوان خانه‌ ام‌ به وسعت قبری است‌ - طاهره صفارزاده


ایوان خانه‌ ام‌

به وسعت قبری است‌

از آفتاب و خاک‌

نشسته‌ام به وسعت قبر

و منتظرم‌

که دست رهگذری‌

ادامه‌ی دستانم باشد

و قفل خانه را بگشاید

صدای خسته‌ی کفشی می‌آید

صدای تیزی زنگ‌

از قعر پلکان‌

مهمانی آمده‌ست بگوید

امروز هم هوا دوباره گرفته ست‌

امروز هم هوا دوباره خراب است‌

در این سکون سکوت آلود

پیکار پلکان را

یاران بر خود

با رنج این خبر سال‌های سال

هموار می‌کنند

امروز هم هوا دوباره گرفته‌ست‌

امروز هم هوا دوباره خراب است‌



غمت در سینه‌ی مو خانه دیره - باباطاهر عریان


غمت در سینه‌ی مو خانه دیره

چو جغدی جای در ویرانه دیره

فلک هم در دل تنگم نهد باز

هر آن انده که در انبانه دیره


-----


کشم آهی که گردون پر شرر شی

دل دیوانه‌ام دیوانه‌تر شی

بترس از برق آه سوته دیلان

که آه سوته دیلان کارگر شی


......


شبی ناید ز اشکم دیده تر نی

سرشکم جاری از خون جگر نی

شو و روجم رود با ناله‌ی زار

ته را از حال زار مو خبر نی



در من کسی باز یاد تو افتاد، امشب - حسین منزوی


در من کسی باز یاد تو افتاد، امشب

بانگی تو را، از درونم صلا داد، امشب


من بی‌تو، امشب دلم شادمان نیست اینجا

بی‌من تو هر جا که هستی دلت شاد، امشب


چشم تو روشن که افروخت بعد از چه شب‌ها

یادت چراغی در این ظلمت آباد، امشب


دیوار ذهنم پر از سایه‌های گذشته است

افتاده بر یک دگر شاد و ناشاد، امشب


یک سایه از تو که گوید: «قرار ملاقات، 

نزدیک آن بوتهٔ سبز شمشاد، امشب!» 


یک سایه از من شتابان سوی سایهٔ تو

با هم مگر سایه‌ها راست میعاد امشب؟ 


با آنچه رفته است یاد تو یاد خوشی نیست

با این همه کاش، صبحی نمی‌زاد امشب


در ذهنم‌ ای چهره‌ات بهترین یادگاری! 

زیبا‌ترین شعرم ارزانی‌ات باد امشب