شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

شعر "ویسواوا شیمبورسکا" اثر گروس عبدالملکیان



فقط آب می‌تواند اینگونه

از درز آجرهایی که چیده‌ایم

بگذرد

 

فقط آب می‌تواند

اینگونه راهی دور را

از قله

       دامنه

             جنگل

                     پایین بیاید

و فروتنانه

در لیوانی کوچک

دهانمان را خنک کند



 

شعر "من" اثر "گروس عبدالملکیان"


من


می خواهم تو را بکشم

اما

چاقو را در سینه‌ی خود فرو می کنم

 

تو کشته خواهی شد

یا من؟

شعر "خواب" اثر "گروس عبدالملکیان"


خواب


حالا که رفته ای، بیا

بیا برویم

بعد مرگت قدمی بزنیم

ماه را بیاوریم

و پاهامان را تا ماهیان رودخانه دراز کنیم

 

بعد

موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار

بعد

موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار

بعد

موهایت را از روی لب هایت

 

لعنتی

دستم از خواب بیرون مانده است.