شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

"گلی دیدم زمانی پر خروشان" اثر "اورنگ ضیا"


گلی دیدم زمانی پر خروشان

به گلزاری که گل‌ها مست و نوشان

هوس کردم ببویم تازه گل را
در آن بستان بدست گل‌فروشان

جلو رفتم ولی در بسته دیدم
سیه بختی ببین با جام جوشان

هوس در دل چو سیبی ماند و پوسید
ببوید آن گل سرخ سروشان

{ضیا} مجنون‌صفت در سنگر عشق
چه کارآید نشستی دل‌خروشان؟



"بیا تا چمن‌زار عاشق شویم" اثر "اورنگ ضیاء"


بیا تا چمن‌زار عاشق شویم
چمن‌زار پربار عاشق شویم

به امید فردای گل‌بوته‌ها
دو چشمان بیدار عاشق شویم

سحر با نگاه‌های خورشیدیان
رها از غم و یار عاشق شویم

چو هامون که غم‌خوار غم دیده‌هاست
دمی یار و غم‌خوار عاشق شویم

به سیمین که زر دارد و خاکی است
چو خورشید تب‌دار عاشق شویم

کویر و بیابان خشکیده را
"ضیا" نخل پربار عاشق شویم