شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

محمدرضا عبدالملکیان - هنوز فرصت هست


منبع عکس: زمزار


 

هنوز فرصت هست 

برای دیدن یک گل 

هنوز فرصت هست 

هنوز می شود آیینه را تماشا کرد

و خط کشید به روی خطوط نا روشن

هنوز می شود از خانه تا خیابان رفت 

و چشم را به تماشای واقعیت برد

نگاه کن!

هجوم وسوسه ی میدان 

و آرزوی فروش دو پاکت سیگار 

چگونه غربت مردان روستایی را

گره زده است به آغاز بی سرانجامی

محمدرضا عبدالملکیان/ جهان را به شاعران بسپارید


جهان را به شاعران بسپارید

مطمئن باشید

کلمات را بیدار می کنند

و در کرت ها٬ گل و گندم می کارند

 

جهان را به شاعران بسپارید

بیابان و باران

هردو خوشحال می شوند

و هردو جوانه می زنند

از سرانگشت کودکان دبستانی

 

جهان را به شاعران بسپارید

مطمئن باشید سربازان ترانه می خوانند و

عاشق می شوند

و تفنگ ها سر بر قبضه می گذارند و

بیدار نمی شوند

 

جهان را به شاعران بسپارید

دیوارها فرو می ریزند و

مرزها رنگ می بازند

درختان به خیابان می آیند

در صف اتوبوس به شکوفه می نشینند

و پرندگان سوار می شوند و

به همه ی همشهریان

تخمه ی آفتابگردان تعارف می کنند

 

مگر همین را نمی خواستید؟

پس چرا بیهوده معطل مانده اید؟

از تامل و تردید دست بردارید

و جهان را به شاعران یسپارید

 

این قافیه های سرگردان

اگر سر از صندوق ها در نیاورند

پیر می شوند و پرنده نمی شوند

و جهان بی پرنده

جهنمی است که فقط شلیک می کند...