شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

سلمان هراتی - دلم گرفته از این روزها،‌ دلم تنگ است





دلم گرفته از این روزها،‌ دلم تنگ است

میان ما و رسیدن ،‌هزار فرسنگ است


مرا گشایش چندین دریچه کافی نیست
هزارعرصه برای پریدنم تنگ است


اسیر خاکم و پرواز سرنوشتم بود
فرو پریدن و درخاک بودنم ننگ است


چگونه سر  کند این جا ترانه ی خود را ؟‌
دلی که با تپش عشق او هماهنگ است


هزار چشمه ی فریاد در دلم جوشید
چگونه راه بجوید که رو به رو سنگ است


مرا به زاویه ی باغ عشق مهمان کن
در این هزاره فقط عشق ،‌پاک و بی رنگ است