شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

تصنیف "امشب شب مهتابه"


«امشب شب مهتابه» نام یک تصنیف ساخته علی‌اکبر شیدا، آهنگساز دوره قاجار است. این تصنیف در آواز اصفهان و با نت‌های سی بمل، می کرن و فا دیز در «سرکلید» و بر وزن شش هشتم‌ ساخته شده‌ است. این آهنگ توسط خوانندگان سنتی ایران اجرا شده است، اجرای بانو مرضیه دارای شهرت بیشتری ست، امروزه نیز  توسط خوانندگان از جمله حمید هیراد، علی زند وکیل و مهران مدیری (تیتراژ مجموعه قهوه تلخ) بازخوانی شده است.


 

امشب به بر، من از تو آن مایه ی ناز

یارب تو کلید، صبح رو در چاه انداز


ای روشنی صبح به مشرق برگرد

ای ظلمت شب با من غم دیده بساز


امشب شب مهتابه حبیبم رو می خوام

حبیبم اگر خواب طبیبم رو می خوام


گوئید فلانی آمده 

آن یار جانی آمده


مست است و هشیارش کنید 

خواب است و بیدارش کنید


آمده ...

حالتو

 احوالتو 

سفید رویتو 

سیاه خالتو ببیند برود

امشب شب مهتابه حبیبم رو می خوام

حبیبم اگر خواب طبیبم رو می خوام

کی باشد و کی باشد و کی

می، باشد و می، باشد و می، باشد و می

او گه لب می بوسد و گه من لب وی

او مست و ز می گردد و من مست و ز وی


امشب شب مهتاب حبیبم رو می خوام

حبیبم اگر خواب طبیبم رو می خوام


ماه غلام رخ زیبای توست 

سرو کمر بسته ی بالای توست

 ای عزیزم

مجمع دلهای پریشان جمع

 ای حبیب ای طبیم

چین سر زلف کلیپای توست ای عزیزم

ای مه انور لعل تو شکر

 از همه بهتر قند مکرر

جانم جانم قند مکرر لب و دندان توست ای عزیزم

 




 

ترانه "بذار بگم دیوونتم..."


این ترانه زیبا توسط اکثر خوانندگان سنتی ایرای اجرا شده، اجرای بانو حمیرا و مهستی پرطرفدار تر است


بذار بگن دیوونتم آره دیوونتم من

نشکن منو به سنگ غم چراغ خونه تم من
بذار بگن دیوونتم آره دیوونتم من
نشکن منو به سنگ غم چراغ خونه تم من
رشته ی امید و گسستن از تو
عاشقی و مهر و محبت از من
قهر و جدایی با دل من از تو
این همه طاقت از من
این همه طاقت از من
بذار بگن دیوونتم آره دیوونتم من
نشکن منو به سنگ غم چراغ خونه تم من

قسم به اون کسی که می پرستی
با مهربونی دست و پامو بستی
روی زمین خدای من تو هستی
کاشکی میشد وقتی که قهری با من
خنده بشم روی لبات بشینم
رو برمگردون که گل امیدو
تو چشم تو ببینم
تو چشم تو ببینم
بذار بگن دیوونتم آره دیوونتم من
نشکن منو به سنگ غم چراغ خونه تم من

قسم به اون کسی که می پرستی
با مهربونی دست و پامو بستی
روی زمین خدای من تو هستی
کاشکی میشد وقتی که قهری با من
خنده بشم روی لبات بشینم
رو برمگردون که گل امیدو
تو چشم تو ببینم
تو چشم تو ببینم
بذار بگن دیوونتم آره دیوونتم من
نشکن منو به سنگ غم چراغ خونه تم من
بذار بگن دیوونتم آره دیوونتم من
نشکن منو به سنگ غم چراغ خونه تم من

 

 

ترانه زیبای"چه بد رفتاری ای چرخ" اثر "ملک‌الشعرای بهار"



دردا که ندیدیم وصال رخ دلدار

هجر آمد و آورد غم و محنت بسیار

خون گریه کنم تا بگشایم گره از کار

دردا که مرا خون دل و دیده قرین شد

چه بد رفتاری ای چرخ

چه کج رفتاری ای چرخ

سر کین داری ای چرخ

نه دین داری نه آیین داری ای چرخ

وآن باغ که بودست پر از مرغ خوش‌الحان

امروز چرا گشت نشیمن‌گه زاغان

افسوس زمانی که چنان بود و چنین شد

چه بد رفتاری ای چرخ

چه کج رفتاری ای چرخ

سر کین داری ای چرخ

نه دین داری نه آیین داری ای چرخ

آن آهوی خوش خط و نکوخال که در دشت

گه راند سوی جوی و گهی تاخت به گلگشت

با خاطر آسوده همی رفت و همی گشت

امروز چرا طعمه شیران عرین شد