شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

ادارات - اکبر اکسیر


مثل روزنامه‌ها، اول همه را سر کار می‌گذارند

بعد آگهی استخدام می‌زنند

بچه‌های وظیفه، یا شاعر شده‌اند یا خواننده!

خدا را شکر در خانه ما، کسی بیکار نیست

یکی فرم پر می‌کند، یکی احکام می‌خواند

یکی به سرعت پیر می‌شود

و آن یکی مدام نق می‌زند:

مرده‌شور ریختت را ببرد

چرا از خرمشهر، سالم برگشتی؟!



از زمزمه دلتنگیم از همهمه بی زاریم - حسین منزوی


از زمزمه دلتنگیم از همهمه بی زاریم

نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم


آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزم؟

هنگامه ی حیرانی است خود را به که بسپاریم؟


تشویش هزار "آیا" وسواس هزار "اما"

کوریم و نمی بینیم ورنه همه بیماریم


دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته است

امروز که صف در صف خشکیده و بی باریم


دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را

تیغیم و نمی بریم ابریم و نمی باریم


ما خویش نداستیم بیداریمان از خواب

گفتند که بیداریم گفتیم که بیداریم


من راه تو را بسته تو راه مرا بسته

امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم



دلا غافل ز سبحانی چه حاصل ... بابا طاهر


پسندی خوار و زارم تا کی و چند

پریشان روزگارم تا کی و چند

ته که باری ز دوشم برنگیری

گری سربار بارم تا کی و چند


-----


دلا غافل ز سبحانی چه حاصل

مطیع نفس و شیطانی چه حاصل

بود قدر تو افزون از ملایک

تو قدر خود نمیدانی چه حاصل


------


خور از خورشید رویت شرم دارد

مه نو زابرویت آزرم دارد

بشهر و کوه و صحرا هر که بینی

زبان دل بذکرت گرم دارد


-----


 خدایا داد از این دل داد از این دل

نگشتم یک زمان من شاد از این دل

چو فردا داد خواهان داد خواهند

بر آرم من دو صد فریاد از این دل




دوبیتی عاشقانه از بابا طاهر


بی تو هر شو سرم بر بالش آیو

چونی از استخوانم نالش آیو

شب هجران بجای اشک چشمم

ز مژگان پاره های آتش آیو




درگذشت پدر شعر پست مدرن ایران


درگذشت شاعر فرهیخته رضا براهنی را به جامعه ادبی ایران تسلیت عرض میکنم. روحش شاد و یادش گرامی باد.