شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

آفساید - اکبر اکسیر


از فردوسی تا فردوسی پور چند گل عقبیم ؟

گلسرخی شاعر بود

آنقدر کف زدیم تا اعدام شد

گل آقا طنز می نوشت

آنقدر سوت زدیم تا دق کرد

تماشاگران عزیز ! نه کف بزنید نه سوت

اگر کارتون دوست دارید

لطفا کانال خود را عوض کنید

من یکی شنا بلد نیستم

هر چند طرفدار تیم ملوانم !



پدر که رفت - اکبر اکسیر


پدر که رفت
حیاط خانه ورم کرد
درخت توت پرید
حوض، عکس یادگاری شد
و ما، یک پراید خریدیم
و مجبور شدیم
ششمین عضو خانواده خود را
به خانه سالمندان ببریم!



شاخدار شکنی - اکبر اکسیر


همۀ گاوها گوساله به دنیا می آیند

من گوساله گاو به دنیا آمدم

شیرم را دوشیدند

شاخم را شکستند

از دباغخانه که برگشتم عزیز شدم

حالا نشسته ام پشت ویترین گالری کفش

سایز 37

درست اندازۀ پای ملیحه!



ادارات - اکبر اکسیر


مثل روزنامه‌ها، اول همه را سر کار می‌گذارند

بعد آگهی استخدام می‌زنند

بچه‌های وظیفه، یا شاعر شده‌اند یا خواننده!

خدا را شکر در خانه ما، کسی بیکار نیست

یکی فرم پر می‌کند، یکی احکام می‌خواند

یکی به سرعت پیر می‌شود

و آن یکی مدام نق می‌زند:

مرده‌شور ریختت را ببرد

چرا از خرمشهر، سالم برگشتی؟!



شعر نیوتون - اکبر اکسیر


نیروی جاذبه

شاعران را سر به زیر کرده است
بر خلاف منج‍ّمها که هنوز سر به هوایند
تمام سیبها افتاده‌اند
و نیوتن، پشت وانت
سیب‌زمینی می‌فروشد
آهای، آقای تلسکوپ!

گشتم نبود، نگرد نیست!