شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

هما میرفشار - پس از تو نمونم برای خدا


پس از تو نمونم برای خدا

تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سنگی ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
که هستم من اون تک درختی
که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش

ز خشم طبیعت شکسته

 

ندونستم این را به عمرم
نمی مونه عشقم برایم
ندونستم ای بی خبر ز دلم
که بی اعتباره وفای تو هم

تو اکنون ز عشقم گریزونی
غمم را ز چشمم نمی خونی
ازین غم چه حالم ، نمی دونی
پس از تو نمونم برای خدا

تو مرگ دلم را ببین و برو


چو طوفان سنگی ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
که هستم من اون تک درختی
که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
ز خشم طبیعت شکسته

نظرات 1 + ارسال نظر
علی رضا شنبه 23 بهمن 1400 ساعت 01:56

چو طوفان «سهمگین»
سنگی کاملن خطاست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد