شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

دوست میدارم که با خویشان خود بیگانه باشم - مهدی سهیلی


دوست میدارم که با خویشان خود بیگانه باشم

همدم عقلم چرا همصحبت دیوانه باشم


دل به هر کس کی سپارم من در دلها مقیم
تا نتوانم شمع مجلس شد چرا پروانه باشم


آزمودم آشنایان را فغان از آشنایی
آرزومندم که با هر آشنا بیگانه باشم


مرغ خوشخوانم وگر در حلقه زاغان نشینم
کی توانم لحظه ای در نغمه مستانه باشم


مردمی گم شد میان آشنایان از تو پرسم
با چنین نامردمان بیگانه باشم یا نباشم



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد