شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

از در درآ درآ که دلم بی قرار توست - سیما یاری



از در درآ درآ که دلم بی قرار توست
گلزار من شکفته ی ابر بهار توست

ای روشنایی سحر ای لطف صبحدم
بیدار چشم شب همه در انتظار توست

پنهان نمی شوی که تویی نور آفتاب
در پرده ای و ماه همان پرده دار توست

در پرده تیغ آتش خورشید کی ش؟
در این کبود سرد شکاف از شرار توست

اجر شکیب دشت بر ایام سرد دی
گل خند و خنده های بلند هزار توست

ای گوهری دل که تویی هان نگاه کن
این آبدار لعل دل من نثار توست



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد