تنها نرو
من حوصله ی بزرگ کردن بچه ها را ندارم
این «امید»
این هم «آرزو»
جفت شان حرامزاده اند
«یاسمن»
دوباره
به دیدارم می آید.
باید
چال شان کنم
در انتهای خندقی بی فتح
هیچ نشانه ای نخواهم گذاشت
چشمانم
اشک هایم را لو می دهند