شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

چند رباعی از سیروس اسدی


زمزمه عشق

با زمزمه ای زعشق لبریز شدی
تو نیز شهید خشم چنگیز شدی
در برکه ای از نور فرو رفتی، آه!
خورشید نبودی، گلم، آن نیز شدی

 

تن زخمی

یک زمزمه از عشق به لب هایت بود
خورشید چراغ راه شب هایت بود
در لایه ای از مرگ تو را پیچیدند
آن شب که تنت ، زخمی تب هایت بود

 

راز

او راز نگاه خسته را می دانست
منظور دل شکسته را می دانست
در موسم پرواز، تماشایی دوست
تفسیر دو بال بسته را می دانست