امشب تمام عاشقان را دست به سر کن بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را گل های شمعدانی همه شکل تو هستند تا طاق ابروی بت من تا به تا شد تو میر عشقی عاشقان بسیار داری یک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر
یک امشبی با من بمان، با من سحر کن
کج کن کلاه، دستی بزن، مطرب خبر کن
رنگین کمان را بر سر زلف تو بستند
دردی کشان پیمانه هاشان را شکستند
پیغمبری، با جان عاشق کار داری
این خانه لبریز تو شد، شیرین بیان، حلوای تر