شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

صالح علاء - امشب تمام عاشقان را دست به سر کن


امشب تمام عاشقان را دست به سر کن
یک امشبی با من بمان، با من سحر کن

بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را
کج کن کلاه، دستی بزن، مطرب خبر کن

گل های شمعدانی همه شکل تو هستند
رنگین کمان را بر سر زلف تو بستند

تا طاق ابروی بت من تا به تا شد
دردی کشان پیمانه هاشان را شکستند

تو میر عشقی عاشقان بسیار داری
پیغمبری، با جان عاشق کار داری

یک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر
این خانه لبریز تو شد، شیرین بیان، حلوای تر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد