شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

ایرج میرزا/ مثنوی


درِ تجدید و تجدد وا شد

ادبیات، شلم   شوربا شد

 

تا شد از شعر برون وزن و رَوی

یـافت کاخ ادبیات نوی

 

میکنم قافیهها را پس و پیش

تا شوم نابغة دورة خویش

 

همه گویند که من استادم

در سخن دادتجدد دادم

 

این جوانان که تجدد طلبند

راستی دشمن علم و ادبند

               ...

بسکه در لیوِر و هنگام لِتِه 

دوسیه کردم و کارتن تِرِته

 

بسکه نُت دادم و آنکِت کردم

اشتباه بروت و نت کردم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد