شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

ادارات - اکبر اکسیر


مثل روزنامه‌ها، اول همه را سر کار می‌گذارند

بعد آگهی استخدام می‌زنند

بچه‌های وظیفه، یا شاعر شده‌اند یا خواننده!

خدا را شکر در خانه ما، کسی بیکار نیست

یکی فرم پر می‌کند، یکی احکام می‌خواند

یکی به سرعت پیر می‌شود

و آن یکی مدام نق می‌زند:

مرده‌شور ریختت را ببرد

چرا از خرمشهر، سالم برگشتی؟!



شعر نیوتون - اکبر اکسیر


نیروی جاذبه

شاعران را سر به زیر کرده است
بر خلاف منج‍ّمها که هنوز سر به هوایند
تمام سیبها افتاده‌اند
و نیوتن، پشت وانت
سیب‌زمینی می‌فروشد
آهای، آقای تلسکوپ!

گشتم نبود، نگرد نیست!



اکبر اکسیر/ تیروئید


یونسکو ماهی احسان می کند

یونس , در شکم ماهی نشسته است

و قانونی برای مردم افغان

                               - تایپ می کند

این روزها تیروئیدم خیلی کم کار شده است !

امان از دست یدهای بی نمک

اکبر اکسیر/ هیدروفیل


ون گوگ یک گوش کم داشت

                             اما می شنید

بتهوون هر دو گوش را داشت

                          اما نمی شنید

-گوشی خدمتتون !

راستی , مهدوی کیا گوش چپ بود یا گوش راست ؟

 

ای کاش

سردبیر ... ون گوگ بود !


اکبر اکسیر / در بهشت زهرا

50سال می شود که مامای پیر

مرا از بهشت رانده است

اما هنوزم که هنوز است آدم نشده ام

اگر آدم بودم که گول شامپو سیب را نمی خوردم

حالا به جهنم !

بوتیک محله ,

برگ انجیری سایز مادر بزرگ ندارد

اینجا , دزدان گردنه را لخت می کنند !!!!