شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

گل ها ترا نمی شناسند - طاهره صفارزاده


گل ها ترا نمی شناسند

رودخانه ها ترا نمی شناسند

همسایه ها ترا نمی شناسند

درخت های پایه کاغذی ترا نمی شناسند

جیب تو

پر از یاد آوری هاست

آزمندی دست ها و پرندگانی

که تمبر شده اند

تو در وضعی نیستی

که آینه ها را نجات دهی

روزگاری در چارچوب پنجره یک اداره به دنیا آمدی