شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

روز پدر مبارک - شعری مناسبتی از اکبر اکسیر


شب عید  مرغ داشتیم

ران به عرفان رسید

سینه به ایثار

دل و جگر به ملیحه

گردن و دنده و بال و ستون فقرات

 به من

آنجا بود که فهمیدم

چرا پدر ها ،

اخلاق سگ دارند !



شعر "مرگ" نوشته "فاضل نظری"

مرگ


با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم

به خیابان شلوغی که نباید رفتیم


می شنیدیم صدای قدمش را اما
پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم


زندگی سرخی سیبی است که افتاده به خاک
به نظر خوب رسیدیم ولی بد رفتیم


آخرین منزل ما کوچه‌ی سرگردانی است
دربه‌در در پی گم کردن مقصد رفتیم


مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم
دیگر اصرار مکن باشد، باشد، رفتیم