این قافله عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرچند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
از آمدن و رفتن ما سودی کو
وز تار وجود عمر ما پودی کو
افسوس که نامه جوانی طی شد
وان تازه بهار زندگانی دی شد