شعر و ادبیات فارسی
شعر و ادبیات فارسی

شعر و ادبیات فارسی

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت


این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت


هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامده‌ست و روزی که گذشت




این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت


این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت

هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامده‌ست و روزی که گذشت



ای دیده اگر کور نئی گور ببین


ای دیده اگر کور نئی گور ببین
وین عالم پر فتنه و پر شور ببین


شاهان و سران و سروران زیر گلند
روهای چو مه در دهن مور بین




دوری که در او آمدن و رفتنِ ماست


دوری که در او آمدن و رفتنِ ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست


کس می نزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست




هرچند که رنگ و بوی زیباست مرا


هرچند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا


معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا